به ياد عمه/بانويي باشكوهي

درخت شليلي داشتند كه تقريبا شبيه آن در روستا نبودو ما هر ساله منتظر بوديم كه دمار از روزگار آن دربياوريم و ... ياد آن روزها به خير كه شيريني و حلاوت آن هيچگاه تكرار شدني نيست. قطعا حجت و ناصر و عبدالله و ديگر همنسلانم هم چنين نظري دارند.

به معني دقيق كلمه شيرزني بود. در هر حال مادر بودن و از دست دادن يك فرزند برومند در جبهه،‌پسر عمه‌ام نصرت‌الله كه يلي بود و يال و كوپالي داشت و به گمانم در كربلاي پنج شهيد شد، و ساليان بعد، درگذشت دامادش ،‌درست چند ماهي بعد از بازنشستگي در عين سرحالي وتندرستي و مرگ يكي  دو نوه ، بار كمي نيست. كه بتوان تحملش كرد. اما او تحمل كرد و دم بر نياورد. در اين سال‌ها، ضمن آنكه هر سال يك برادرش را از كف داد در اين پنج سال اخير.

محسنان مردند و احسان‌ها بماند(به ياد مرحوم پدرم)

ما شب رسيديم ساري وصبح رفتيم سر جنازه در منزل كوچكي كه آخرين بار كه من رفته بودم آنجا عمه تنها بود و يك نيم ساعتي با اون حرف زده بودم .از همه جا گفت و البته از اوضاع سياسي كشور هم سخت گله مند بود و مدام مي پرسيد كه مي‌خواهد چه بشود؟

وقتي مراسم تمام شد، و دوباره آمديم منزل گفتند كه بايد براي ناهار بمانيد؟ من گفتم ما خيلي اينجا غذا خورديم و خورشت‌هاي عمه و دستپختش هنوز زير زبان ماست.

زن باشكوهي بود . خداوند رحمتش كند و يادش همه‌گاه گرامي

ادامه نوشته

تیره چشمیم و در آب روشنیم

دوشنبه 23 آذر سمیناری یک‌روزه، با عنوان فضای مجازی، ملاحظات اخلاقی، حقوقی و اجتماعی از سوی دانشکده‌ مطالعات جهان دانشگاه تهران در تالار این دانشکده برگزار شد.

قصد از این نوشته تقریر نکات قوت و ضعف این سمینار نیست، بلکه توجه‌دادن به برخی نکاتی است که در این سمینار درباره فضای مجازی و اینترنت مطرح شد و متاسفانه کمتر گوش شنوایی پیدا می‌کند. تو گویی که نهاد نظری و‌ آکادمیکی چون دانشگاه‌ساز خود را در دستگاهی دیگر کوک می‌کند و نهاد اجرایی، همانند دولت بی‌توجه به مقام و دستگاهی که این ساز کوک شده است، خوانشی از لونی دیگر را استمرار می‌بخشد. به قول اهل موسیقی این در ابوعطا می‌خواند و‌ آن در ماهور جواب می‌دهد. نتیجه‌ این ناهماهنگی‌ها، البته چیزی جز سردرگمی شهروندان و فرسوده‌شدن وقت و انرژی آنان نیست و نخواهد بود.

برخی از نکات مطرح شده در این سمینار همانند میزان استفاده از مطالب هرزه‌نگارانه اینترنت از سوی جوانان و نوجوانان ایرانی و تفاوت فاحش و آشکار آمار مراجع رسمی با آمارهای غیر رسمی، نبود و کمبود قوانین زیرساختی در این زمینه که یکی‌،دیگری را خنثی نکند و از‌ آن مهمتر بی‌توجهی به اخلاق استفاده از فضای مجازی و بی‌اعتنایی دولت به این مقوله نکاتی بود که در این سمینار مطرح شد و البته تنها فایده‌ آن این بود که گروهی از اهل رسانه و اینترنت و دانشگاه سخنان یکدیگر را شنیدند و بر معرفت خود نسبت به این مسائل افزودند و دریافتند که در حوزه نرم‌افزاری و فکری و سخت افزاری فضای مجازی  در کجای جهان ایستاده‌اند.

 
ادامه نوشته

درباره انتخابات 22 خرداد

 

امروز(جمعه،۲۲ خرداد) به چند حوزه راي گيري سرزدم. جمعيت شگفت‌انگيز است و با توجه به اين كه از دوره هفتم رياست جمهوري(۱۳۷۶) مشاهدات تجربي از انتخابات‌هاي گوناگون داشتم به جرات مي‌توانم بگويم كه در هيچ يك از انتخابات‌هاي ۱۵ سال اخير چنين جمعيتي را نديدم.

با يكي از دوستان كه در ستاد آقاي موسوي فعاليت دارد و اتقاقا آدم منصفي است هم صحبت مي‌كردم و ايشان هم اين انتخابات و جمعيتش را تنها با انتخابات قانون اساسي در ۱۲ فروردين ۵۸ مقايسه كرده و گفته بود كه آن ايام را به خوبي به ياد دارد و تمامي انتخابات‌هاي بعدي را و لذا ايشان هم تاييد مي‌كرد كه اين حضور تحقيقا تا كنون تكرار نشده و سابقه نداشته است.{هفتاد درصد مردم در انتخابات شرکت کرده اند}

یکی از دوستان در ساری که باغی بزرگ دارد هم می گفت: وقتی سر باغ رفتم دیدم که کارگر و باغدارم نیست. کمی جست و جو کردم فهمیدم   تمامی افراد خانواده و فامیل(حدود ۲۰ نفر) را جمع کرده که برود به آقای احمدی نژاد رای بدهند.

خود من هم به رغم تمامی تلاشی که کردم نتوانستم مادر و خواهرم را که در روستای امره زندگی میکنند  قانع کنم که به آقای احمدی نژاد رای ندهند و در نهایت به انتخاب آنها احترام گذاشتم . چرا که آقای احمدی نژاد را یک واقعیت در ایران می دانم و طرفدارانش را هم همچنین. شاید اگر پدر مرحومم در قید حیات بود قطعا آنها را قانع میکرد چون آدم پخته ای بود  و تقریبا پنج دهه تجربه انتخاباتی داشت و آنها از وی حرف شنوی داشتند.{محسنان رفتند و احسان ها بماند/برای چهلمین روز درگذشت پدرم}

در صندوقی که من رای دادم مسئول صندوق می گفت که از ابتدای صبح( یک ربع به هشت)جمعیت آمدند و آنها یک لحظه استراحت نداشتند. اگر فرض بگیریم که برای هر نفر حدود ۳۰ ثانیه زمان رای دادن و چک کردن شناسنامه و انطباق و انگشت زدن و رای انداختن صرف شده باشد در نهایت فکر می کنم در ۱۰ ساعت حدود ۱۲۰۰ نفر رای می دهند.

نكته مهمتر ديگر اين انتخابات رشد رفتارهاي مدني در مردم است كه از جمع بست هويت تمدني ما ايرانيان در طول تاريخ خبر مي‌دهد كه با خشونت و بي‌منطقي كمتر ميانه‌اي داشتيم و سعي كرده‌ايم با سكوت و صبر و رفتارهايي كه ريشه در فرهنگ عرفاني‌ صوفيانه ما داشته و در طول تاريخ و در مقاطع مختلف سربرآورده و خود را در جايي بركشانده و نشان داده استُ مخالفت یا انتفاد خود را به رفتار حاکمان ابراز کنیم.

 چه هواداران آقاي احمدي‌نژاد و چه هواداران سه كانديداي ديگر در سر صندوق ها سعي كردند كسي را تحريك نكنند و اميد كه اين رفتارها بعد از انتخابات هم ادامه داشته باشد و ما در ايران به سمتي حركت كنيم كه از گرو كشي و كركري خواندن براي يكديگر بپرهيزيم و به فكر فراهم كردن فضايي براي تنفس تمامي سليقه‌ها باشيم. طبيعي است كه مديريت اين توفيق بيشتر از خود توفيق اهميت دارد، امري كه تجربه‌اي هشت ساله را در نزديكترين مقطع تاريخي در پس و پشت دارد که متاسفانه نتیجه نیکویی نداشت. ما(چه روشنفکران و چه اجزای مختلف حکومت)باید این سرمایه اجتماعی را پاس بداریم و بر پای این درخت آب لطف افشانیم.

 به ياد داشته باشيم كه تمدن ميلي‌متري ساخته مي‌شود و رشد مي‌كند و اين سخن لسان الغیب حافظ را نصب العين قرار دهيم كه :

آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است

با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا

از در تو من کجا دیگر شوم؟/عطار خوانی -5

چند مدتی است که خواندن مجموعه آثار عارف واصل عطار نیشابوری را آغاز کرده ام. مدتی قبل که سایت خبرآنلاین فعالیت خود را آغاز کرد. حمید رضا ابک ُ دوست روزنامه نگار و اهل ذوق و اندیشه از من خواست یادداشت هایی هفتگی درباره مثنوی مولوی بنویسم. در فکر قالبی برای این کار بودم. مثنوی کتاب بالینی من در یکی دو دهه اخیر بود هنوز هم هست. اما از زمانی که استاد شفیعی کدکنی تصحیح خود از مجموعه آثار عطار را انتشار داد به این صرافت افتادم که به سرچشمه های فکر مولوی که عطار از جمله آنها ست هم بپردازم و از فیض آنها هم بهره مند شوم. اگر چه پیش از این تذکره الاولیای عطار را تورق ذوقی می کردم. اما کارهای استاد شفیعی کدکنی این ذوق را به شوقی مجدد تبدیل کرد و نتیجه آن شد که از کتاب مصیبت نامه  عطار خوانی را شروع کنم. در چند پست آینده مبسوط تر در این زمینه توضیح می دهم اما در این پست به جهت وفات پیامبر اکرم(ص) پیرنگ اصلی مصیت نامه را آورده ام که البته عمده آنها از کتاب هلموت ریتر و مقدمه استاد شفیعی کدکنی بر کتاب مصیبت نامه فراهم آمده است.

اصل متن در خبر آنلاین

 

 

 

ادامه نوشته